طنز

هر اندازه دانش انسان افزون گردد، توجّه وی نسبت به نفس خود، بیشترگردد و در ریاضت و اصلاح آن، کوشش بیشتری مبذول کند . [امام علی علیه السلام]

از: بهزاد  چهارشنبه 89/3/19  ساعت 12:23 صبح  

آقای وکیل

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است.

پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.

مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه
شدیم که الحمدالله از درآمد

بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی
به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟

وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که
مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه
سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی‌کرد؟

مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.

وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم
در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و 5 بچه
دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟

مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی ...

وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در
یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین
هزینه‌های درمانش قرار دارد؟

مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم اینهمه گرفتاری دارید ...

وکیل: خوب. حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکرده‌ام شما چطور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟

 

منبع: روزنامه نگار اینترنت محمدرضا شمشیرگر


نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بهترین شهر دنیا
زنبور
دادگاه
جوجه تیغی
زن ژاپنی
زنان فوتبالیست
آبی یا ...؟
کشف مهم
سورپرایز
آقای وکیل
تصمیم قاطع مدیریتی
کارمند تازه وارد
هیزم شکن
?? سال پیش ...!
کلاغ و روباه
[همه عناوین(20)]

فهرست


11226 :کل بازدید
14 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز

پیوندهای روزانه


اوقات شرعی


درباره خودم


طنز

لوگوی خودم


طنز

اشتراک


 

طراح قالب