طنز

خداوند متعال، بنده ای را دوست دارد که چون بفروشد، آسانگیر باشد ؛ چون بخرد، آسانگیر باشد ؛چون قضاوت کند، آسانگیر باشد ؛ و چون قضاوت بخواهد، آسانگیر باشد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

از: بهزاد  چهارشنبه 89/3/19  ساعت 12:17 صبح  

کلاغ و روباه

کلاغ آن بالا نشسته بود و داشت پنیرش را سق می زد. روباه خزید زیر درخت و
ساکت نشست. کلاغ هی رفت و آمد. هی بال هایش را باز و بسته کرد. هی فیگور
گرفت.

روباه هیچی نگفت. کلاغ نشست روی شاخه پر و پاچه را بالا زد. روباه
انگار خفه شده بود. کلاغ عاصی شد. قالب پنیر را زد تو سر روباه . غار زد
یه چیزی بگو خفه خون گرفته
نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بهترین شهر دنیا
زنبور
دادگاه
جوجه تیغی
زن ژاپنی
زنان فوتبالیست
آبی یا ...؟
کشف مهم
سورپرایز
آقای وکیل
تصمیم قاطع مدیریتی
کارمند تازه وارد
هیزم شکن
?? سال پیش ...!
کلاغ و روباه
[همه عناوین(20)]

فهرست


11225 :کل بازدید
13 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز

پیوندهای روزانه


اوقات شرعی


درباره خودم


طنز

لوگوی خودم


طنز

اشتراک


 

طراح قالب